|
گلی |
دلم قیری بیری میرفت که برم پشت پنجره و اون رعد و برقای ضربتی و بارون یکدست رو تماشا کنم . انگار تله پاتی شد ، پاشد و باهم مسابقه گذاشتیم . رعد و برق بعدی کدوم سمته؟ هزار و یک ، هزار و دو ، هزار و سه ... چقدر با ما فاصله داره . با دقت خاصی هر رعد و برق و صداش رو کارشناسی می کرد. با صدای یکی از جا پریدم و رعد و برق خطی رو با چشم دیدم . هوا کمی بوی خاک نم خورده میداد و آسمون به نظر کمی به قرمزی می زد لحظه های دونفره کوتاه و نابی بود . خودش خوب می دونه که ، نه پول انقدر خوشحالم می کنه ، نه مال و منال دنیا . همین چند ثانیه شوخیامون ، ریز ریز خنده هامون ، همین شونه به شونه نشستنامون . همین تماشای مژه زدن هات از پهلو ، عکس میشه ، یه قاب خوشگل میشه ، میشینه کنج قلبم [ شنبه هفدهم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 16:13 ] [ گلی ]
[ ]
|
|
| [ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |