|
گلی |
دیروز از تراپی همسرم استفاده کردم . همین که با مسئله ای روبرو بشم و بهم بگه همه چی اوکیه و جای نگرانی نیست مشکلاتم محو میشه . بغلش کردم و سرمو گذاشتم روی پاهاش . فقط یک دقیقه در سکوت کنار هم بودیم . این جور مواقع یکی باید صبور باشه .هیچ مسئله خاصی تو زندگیم نیست و همه چیز رو به راهه . فقط من مثل اسفنج میمونم . دیدید آب رو به خودش جذب میکنه ؟ یه مدتی بود دور و برم همه غمگین بودن . منم میونشون بودم و همه رو جذب میکردم.چقدر کمن آدم های پر از انرژی مثبت . خیلی خیلی خیلی کمن امروز صبح دوباره آهنگ شاد گوش دادم ، باز خودمو میون توپ صورتی رنگ درخشانی تصور کردم که هر کس از محدودش رد میشه از انرژی خوبش استفاده میکنه. دخترمو حسابی بغل کردمو با هم موهای بلندشو شونه کردیم . قرار شد وقتی بقیه بچه ها هم بیدار شدن با هم بستنی بخورن . تا سر کوچه همراهم اومد و بعد واسه هم بوس فرستادیم . الانم یکیو واسطه کرده بهم زنگ بزنه و سفارش بادکنک بده تا پر از آب کنن و از طبقه بالا پرت کنن تو حیاط بترکه و کرکر بخندن . باید بخندم ، باید آروم به نظر برسم . من مادرم ، همسرم ، همکارم ، همسایه ام ، رهگذرم ، باید دنیای اطرافمو تا جایی که قدم میرسه دستم میرسه بهتر کنم . پوزش بابت پست قبلی ولی خوب اومدم اینجا که خود واقعیم باشم . نه تصور زیبا و اونجوری که دوست دارم به نظر برسم . پس یه روز خوبم یه روز بد . منم آدمم با هزار جور ایراد و نقص و کلکسیونی از اخلاقیات مختلف [ یکشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 10:39 ] [ گلی ]
[ ]
|
|
| [ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |