گلی
 
قالب وبلاگ

ابرای متراکم و خاکستری جلو نور خورشید رو گرفتن ، خبری از طلوع رنگارنگ خورشید نیست اما رطوبت و خنکی دلچسب هوا منو به یاد آب و هوای چند روز مونده به عید می ندازه . به یاد خرید میون خیابونای شلوغ و پر رفت و آمد ، یاد سینره و سنبل و نرگس شیراز و لاله ، به یاد بدو بدو های قبل از تحویل سال .

امروز دو تا کار خوب انجام دادم ولی اولی و مهمترین کار خوبی که جلو روم ظاهر شد با گیج بازی از دستم رفت . بعضی موقعیتها رو باید دو دستی قاپید .

انگار داشتم میون آب استخر راه می رفتم یا شایدم وسط ابرا، از بس رطوبتیه ، دو تا یاکریمی که چند سالیه مهمون کوچکمون هستن کنار بوته گل کاغذی روی دیوار همسایه در گوش هم پچ پچ می کنن و یه گربه ببری پشمالو با اخم بهم نگاه می کنه تشر میندازه ، شکوفه های گل یخ پشت دیوار هر روز بیشتر میشن ، دخترک با عشوه از خواب پا میشه و برنجی که مامانش برای ناهار پخته شل و وارفته از آب در میاد .

روز خلوتیه! نه؟

[ پنجشنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۳ ] [ 8:19 ] [ گلی ] [ ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
لینک های مفید
لینک های مفید