|
گلی |
این روزها همش فکرم درگیر درخواست همسرم هست . موضوعی که اگر مجبورم نمیکردن حتی دوست نداشتم بهش فکر کنم . بچه دوم ... قبل از بچه دار شدن اصلا بچه دوست نداشتم ، با اینکه بچه ها منو خیلی دوست داشتن و تو هر مهمونی دورم جمع میشدن و خوب هم بلد بودم سرگرمشون کنم ولی اگر همسرم موضوعشو پیش نمیکشید من اصلا سمتش نمیرفتم . میگفتم من خودم بچه ام . (البته کم سن و سال هم نبودم اما در خودم نمیدیدم توانایی بزرگ کردن بچه داشته باشم ) تا مدتها ، حتی وقتی بچه ام چند ساله شد گاهی بهش نگاه میکردم و میگفتم آیا واقعا بچه منه؟ از منه ؟ مال منه ؟ باورم نمیشد که مادر شدم . از طرف خانواده خودم اجباری برای بچه دوم نیست . حتی مادرم با اینکه به روم نمیاره ولی شرایط زندگیمو که میبینه قبول داره که دو تا بچه برام خوب نیست . اما از طرف بچه اول و خانواده همسر ( با اینکه قرار نیست تو نگهداری بچه دوم کمک کنن ) و همسر تحت فشارم . البته همسرم وقتی دلایل عدم رضایت منو شنید دیگه در موردش حرفی نمیزنه و خانواده همسرم هم دیگه خسته شدن انگار ، ولی همون مدتی که گفتن من رو به فکر فرو برد . آیا بعد از چند سال پشیمون میشم ؟ شرایط زندگی من جوریه که اگر بچه دوم بیاد ، بچه اول خیلی از امتیازات رو از دست میده مثل رفتن به کلاس ورزش و سینما و تئاتر چون اگر من نباشم کسی نیست ببرتش یا کسی نیست دومی رو نگهداره تا من به اولی برسم . از طرفی از وقتی بچه اول بدنیا اومد تو فکرم این بوده که نمیخوام سر بچه اولم هبو بیاد . میخواستم تمام عشقم مال خودش باشه و بس . شغلم تازه عوض شده و نمیدونم عکس العمل رئیس جدیدم نسبت به مرخصی و زایمان من چیه؟ اگر من برم میتونم دوباره برگردم یا نه. دوباره چند سالی در گیر رفت وآمد خونه مادرم میشم تا برام نگهش داره . چقدر بده که رانندگی بلد نیستم . 6 سال اول زندگی بچه اولم شاید هفته ای 1 الی 2 بار میرفتم خونه . همسرم برای رفت و آمد بهم کمک نمیکرد و من هم نمیتونستم تموم حقوق ناچیزی که میگرفتم خرج کرایه آژانس و اسنپ کنم . راننده های تکراری هر وقت منو سوار میکردن میگفتن برات میصرفه انقدر کرایه میدی ؟ تو کلاس ورزش بچه ام مادرهایی هستن که دو تا بچه دارن ، گاهی سر صحبت رو باز میکنم تا ببینم حال و احوالشون بعد از بچه دوم چطور بوده . گاهی راضی و گاهی ناراضی ان . از شیطونی بچه ها و بی خوابی ها و مدرسه رفتنشون و ... اما همگی در یک مورد هم نظر هستن . همسر کمک حال اونهاست و کارها بین زوج ها تقسیم شده است . تو یه مهمونی بودیم و صحبت از فردی شد که 3 بچه کوچیک داشت ، عروسمون گفت اعتراضی هم میکنه؟ گفتم از اولش هم سه بچه دوست داشت اعتراض نمیکنه ( در صورتی که میخواستم وجهه طرف مقابل رو حفظ کنم و از خستگی هاش و درموندگی هاش نگفتم ) گفت : هیس خودش خواسته نباید حرفی بزنه و اعتراض کنه . به خودم فکر کردم . همه چیز برمیگرده به تصمیم خودم . میدونم اگر بچه جدید بیاد چقدر سختی میکشم ، کار خونه و خریدها و مدرسه بچه اول و رسیدگی به بچه دوم و شوهرداری و کار و شغل خودم . میدونم از پسش برنمیام . ولی از طرفی نکنه راست بگن و من بعد از چند سال پشیمون شم؟ دو راهی خوبی نیست [ شنبه هجدهم آذر ۱۴۰۲ ] [ 13:0 ] [ گلی ]
[ ]
|
|
| [ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |