|
گلی |
امروز تو مودش نیستم ، حوصله خوش و بش ندارم . دلم میخواد یه موضوع پیدا کنم واسه غصه خوردن . از طرفی چند روزی میشه که گلهای ساختمان 87 خشک شدن . عجیب نیست ؟ تو اوج زمستون شمعدونی هاش گل داشتن اما حالا که فصلش هست از بین رفتن !!!نکنه کسی که ازشون مراقبت می کرد رفته یا بدتر از اون مریض شده باشه ؟ یه وقتایی خودمون هواسمون نیست ولی وجودمون برای غریبه ها هم مهم میشه . مثل اون آقای سالخورده اسنپی با مسئولیت ، که همیشه به درخواستهای ارسال کالای ما جواب میداد . یه مدته نیست . اگر دوباره بیاد ازش در مورد حال و احوالش مپرسم . شایدم یه لیوان چای یا آب خوردن مهمونش کنم . به نظرتون بود و نبود منم برای کسی مهم میشه ؟ یا فرقی نمیکنه یه روز دیگه اصلا نباشم ؟ مثل محل کار قبلیم . دوستای چاپلوسم میگفتن رئیس قبلیم خیلی ناراحته که نیروی کار خوبشو از دست داده اما چند روز پیش از زبون یکیشون شنیدم که اصلا تا حالا به زبون نیاورده . رویه قبلیش رو هم که تغییر نداده پس یعنی اصلا مهم نبودم . یکمی دل آدم میشکنه . نه ؟؟؟ دلم میخواد حداقل یک نفر تو دنیا دلش برام واقعی تنگ بشه . مثل من که دلم حتی واسه پیرمردی که صبح ها واسه طلب پول جلو بانک وامی ایسته و خیلی هم جدش سنگینه . چند وقتیه نیست. امیدوارم هر جا که هست تنش سالم و سرش سلامت باشه . [ چهارشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ 7:52 ] [ گلی ]
[ ]
|
|
| [ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |