|
گلی |
کل روزا خونت مرتب و تمیزه ، غذات پر گوشت و خودتم بو و مزه رو حداقل حس می کنی و رو هوا غذا نپختی ، برنجت هم سر نرفته که تو تایم کم صبحت فرصت نکنی بشوریش تا نمای دیگت از بین نره ، خلاصه وقتی همه چیز در حال برق زدنه که خونت مهمون نمیاد که ...🙄 می زاره وقتی که همه جا نابوده ، یهویی رفیق شوهرت بعد قرنی سرزده میاد سر سفره اتون میشینه و اون ابر کبودی که امروز بالای اسمون مازندران دیده شد در واقع ابروی من بود که دود شد رفت هوا🤦 بگو که برای تو هم پیش اومده. نزار تنها بمونم🫣 [ یکشنبه چهارم آبان ۱۴۰۴ ] [ 16:0 ] [ گلی ]
[ ]
|
|
| [ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |