|
گلی |
هنوز با همکارای قدیمیم در ارتباطم . اخه ما که به جز همدیگه کسی رو نداریم باهاش درد و دل کنیم و از خشونت رئیس قبلی و پرخاشگری هاش بهم بگیم . امروز با گریه بهم زنگ زد . دختر قوی هست که از حق خودش دفاع میکنه ، اما امروز اشک هاش ته دلم رو خالی کرد . مثل ابر بهار میبارید . فقط سر یه اعتراض ساده اخراج شد . واسه قبول نکردن کاری که حتی تو ساعت کاری قراردادش هم نبود . محل کار جدید و قدیمم خیلی با هم فاصله ندارن . وقتی هق هق گریه میکرد و نمیتونست حرف بزنه بهش گفتم بیاد پیشم . از دور تو خیابون قیافشو که دیدم دویدم سمتش . همو بغل کردیم . گریه کرد و من به یاد سال 1400افتادم . دقیقا تو همین وضع و حال اخراجم کرد اما بعدش پشیمون شد و بهم زنگ زدن و برگردونن . امیدوارم همین اتفاق برای اونم بیفته . تو این دوره و زمونه با این همه خرج و مخارج خیلی سخته که بخوای یهو اخراج بشی دم رئیس جدیدم گرم که وقتی داستانو شنید با اینکه شرکتش نو پا هست و مراجعه کننده زیادی نداره گفت حتما این خانم مد نظرم هست و نیاز داشتیم باهاشون تماس میگیریم . [ شنبه چهارم شهریور ۱۴۰۲ ] [ 11:45 ] [ گلی ]
[ ]
|
|
| [ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |