گلی
 
قالب وبلاگ

دو رشته سیم از تیربرق با نمای آسمون غروب سه شنبه و دو یاکریم

نگاهشون می کنم ، در سکوت ، یکیشون پرواز کرد و رفت . الان فقط یکی مونده . آسمون قرمزتر میشه . یاکریم سیاه به نظر میرسه .

کمی بعد شب شده ، کنج خلوتی پیدا می کنم . در خفا اشک میریزم . هیچوقت گریه هام صدا نداشت . میبینمش که روبروم ایستاده ، اینبار عجیب به نظر نمی رسه . موهاش سپید ، کت سبز به تنش ، دستشو می کشه به سرم به گونه ام. با تمام وجودم حس لمسشو حس می کنم ولی نمی تونم بهش دست بزنم . آرومه مثل تموم این چند سال اخیر . مدام به اتاق بغلی نگاه می کنه.

می گم بابابزرگ من نمی تونم خوب ببینمت . منظورتو نمی فهمم . درسته که آسمونی شدی ولی من که می دونم پیشمونی و تنهامون نمی زاری

دوست دارم بابابزرگ

[ سه شنبه سی ام اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ 23:54 ] [ گلی ] [ ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
لینک های مفید
لینک های مفید